در متون اسلامی به واژگانی مانند قناعت، اقتصاد، اسراف و تبذیر برمی خوریم که مسلمانان را به مصرف اندک و بهره برداری بهینه از داشتهها فرا میخواند و ریخت و پاش کنندگان منابع را «برادران شیطان» مینامد.
متاسفانه مساله مصرف به اندازه نیاز و بهرهبرداری بجا از منابع، مانند دیگر آموزههای گرانسنگ اسلامی، به سبب تنبلی فکری ما، مورد کنکاش و بازتولید قرار نگرفته و جزییات آن همراه با دگرگونیهای جامعه، روشن نگردیده است.
ناگفته نماند که موضوع مصرف برابر با نیاز و بهرهبرداری بجا از منابع (یا همان زهد)، امروزه با دستهای از آداب وسنتهای مذهبی، که در سراسر تاریخ، آرام آرام، به مسلمات دینی ما تبدیل شده؛ در تقابل قرار گرفته است. چنان که اصلاح الگوی مصرف، خواهی نخواهی موجب میشود تا بخشی از رفتار، سنت و آداب مذهبی را کنار بگذاریم و در دستهای از کنشها به آنچه که تا کنون «غربی»اش میخواندهایم؛ نزدیک شویم.
به همین جهت نذر غذا وتوزیع آن میان فقیران، به عنوان یک آموزه دینی مورد پذیرش مردم قرار گرفت. ولی امروز، نداشتن مسکن، عدم دسترسی به بهداشت و درمان، نداشتن امکانات آموزشی و مانند آن از مصداقهای فقر به حساب میآید. بنا براین، کارکرد نذورات در شرایط کنونی و صرفا به شکل سنتی آن، فاقد اثربخشی است.
افزون براین، امروز نذورات معمولا میان اطرافیان که نیازی به وعده غذایی ندارند؛ توزیع میگردد. براین پایه، نذورات، نوعی هدر دادن منابع است و باید در شکل اجرای آن تجدید نظر شود.
2- افطاریهای ماه رمضان: ماه رمضان به جهت خودداری از خوردن و آشامیدن در ساعات روز، بهترین فرصت برای صرفه جویی و نشانهای از لزوم کم مصرف کردن است. ولی متاسفانه مصارف غذایی در این ماه بیشتر میشود. پرخوری در ساعات مجاز خوردن وپختن خوراکیهای رنگارنگ ودادن افطاری به غیر نیازمندان، خود نوعی اتلاف منابع است.
3- تعطیلات مذهبی: تعطیل کردن روزهای ولادت وشهادت امامان معصوم به منظور بزرگداشت ایشان؛ که منجر به ایجاد وقفه در امور اداری، آموزشی و اقتصادی در جوامع اسلامی میگردد، میتواند نمونهای از ضایع کردن منابع و عدم استفاده از امکانات باشد. آیا به راستی دست کشیدن از کار و نشستن در خانه، موجب شادی و رضایت آن امامان میگردد؟ آیا با تعطیل نبودن ادارات و برگزاری یک مراسم مختصر در محل کار و در مدارس یا دانشگاهها امکان بزرگداشت آن بزرگان بهتر فراهم نمیآید؟
4- برگزاری تجمعات و ایراد سخنرانی: با توجه به گسترش رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری و فراهم شدن امکان دسترسی مردم به اطلاعات و از سوی دیگر بالا رفتن تعداد افراد با سواد، به نظر میآید که شیوه سنتی ایجاد ارتباط با مردم واطلاع رسانی به آنان، کارکرد خود را از دست داده است. امروز دیگر نیازی به تجمع برای نشان دادن «وحدت، حمایت و قدرت» نیست. در ادبیات سیاسی، امروز شیوهها و معیارهای دیگری برای اندازه گیری میزان اقبال مردم، تعریف شده است. بنا بر این به نظر میرسد که صرف کردن هزاران نفر – ساعت از سرمایه مردم در تجمعات، نوعی نابودی منابع به شمار میآید.
5- ساختن مساجد، حسینیهها و تکیههای اضافی : یکی از افتخارات جوامع اسلامی ومسلمانان از گذشتههای دور این بوده است که برای انجام عبادت، زیبا ترین مساجد را میساختند و بهترین مناطق را به آن اختصاص میدادند. این مساجد، امروز بخشی از تمدن و تاریخ کهن مسلمانان به شمار میآیند. متاسفانه در بسیاری موارد، امروزه ساختن مساجد، حسینیه و تکیه نه از سر نیاز بلکه از روی رقابتهای محلهای است. به گونهای که در یک محله کوچک شاهد ساختن چند مسجد وحسینیه هستیم که به جهت نداشتن بودجه کافی نیمه کاره ماندهاند و در همان حال زیبا هم نیستند. جالب آن که در طول سال تنها در ماههای ویژهای مورد استفاده قرار گرفته و در بسیاری مواقع بی استفاده میمانند.
**** **** ***
چالشهای «اصلاح الگوی مصرف» در امور مذهبی
بخش دوم
1- موضوع اصلاح الگوی مصرف، دامنه گستردهای دارد و بررسی عمیق وکامل آن نیازمند تخصص وتجربه میباشد. از میان نمام زمینه وشاخههای آن، به لحاظ برجستگی وفراگیری، اصلاح الگوی مصرف در حاملان انرژی، بیش از دیگر موارد خود نمایی میکند ولی یافتن موارد پراهمیت دیگر ودرهمان حال از یاد رفته، دور از دسترس نیست ورسالت اهل قلم وبه ویژه دانشگاهیان وحوزویان این است که موارد فراموش شده را ازکنج تاریکی به صحنه روشنایی بیاورند.
2- اصلاح الگوی مصرف درامورمذهبی، از موارد فراموش شده است وبه لحاظ درگیر شدن با سنتها وباورهای فرهنگی ومذهبی مردم، بسیار حساس میباشد.از یاد نبریم که شکل کنونی دستهای از این باورها ورفتارها، مورد رضایت بلکه حمایت طیفی از افراد تاثیر گذار جامعه است وآنان، طبیعی است که دربرابر هر اصلاحی که اعتباراجتماعی ایشان را تهدید کند؛ پایداری ازخود نشان دهند.
3- بیان لزوم اصلاح الگوی مصرف درامورمذهبی وطرح مساله ویادآوری برخی موارد آن، نیاز مند هیچ تخصص علمی نیست.افراد با تخصصهای گوناگون یا افراد بدون تخصص دانشگاهی نیز حق دارند ومی توانند به طرح موضوع وبیان اهمیت آن بپردازند. گرچه رسیدگی ویافتن راه حلها، نیازمند بررسی همه جانبه، شجاعت و دانش لازم است.
4- جای شگفتی است که برخی افراد ورود دانشگاهیان به مسائل مذهبی وخرده گیری آنان از پارهای رفتارها وسنتهای مذهبی مردم ونشان دادن پیشنهاد برای اثر بخش کردن آن سنتها را نمیپذیرند ولی به خود اجازه میدهند تا در هر موضوعی ورود کنند. نیک روشن است که اموردینی مانند همه امورفرهنگی و اجتماعی دیگر، در حوزه علوم انسانی – اجتماعی میگنجد وابراز دغدغه وبیان حساسیت وآسیب شناسی آن، بخشی از وظایف و رسالت دانشگاهیان میباشد.
5- متاسفانه، برخی افراد تاثیرگذار، در فرایند ایجاد ارتباط علمی با مردم، عادت کردهاند که مردم را همیشه مخاطبان بدهکار وتایید کننده فرض کنند و امکان واحتمال خرده گیری از موضوعات ونشان دادن پیشنهاد از سوی آنان را منتفی انگاشتهاند. ازسوی دیگر خود نیز حاضر نیستند ونمی خواهند تا مسئولیتی را در راستای اصلاح امور برعهده گیرند وبدهکار مردم شوند.
6- لزوم بازتولید و بازنگری در برخی رفتارها و باورهای مذهبی، حرف تازهای نیست وخوشبختانه به لحاظ بازبودن حوزهاندیشه ورزی در جوامع اسلامی؛ از پیشینه درازی برخورداراست. در تاریخ تحول اندیشه دینی، اندیشمندانی بودهاند که سخن تازه گفته ومورد اعتراض قرار گرفتهاند ولی امروز، تنها نام ایشان است که زیوروزینت بخش تاریخ اندیشههای دینی است وهمه معترفند که بالندگی دین پی آمد کوششهای آنان بوده است.
7- همه به یاد داریم که تا دو دهه پیش، برای نمونه قمه زنی، رواج گسترده و آشکاری داشت ولی فرهنگ سازی وممانعتهای حکومتی ویافتن جایگزین برای آن ( اهدای خون)، آن رفتارنادرست را که درقالب سنت دینی انجام میشد؛ منسوخ نمود.
هدف کلی اینجانب از نوشتن مقاله بیان دغدغه، ابراز حساسیت، کوشش برای طرح یک موضوع فراموش شده، اصلاح برخی رفتارهای دینی، اثربخش کردن زحمات وهدایت کردن هزینهها در راستای اعتلای دین بوده است.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: